2025-06-03T13-14-57-832Z-file

نگاهی به دنیای درونی هنرمندان و طراحان: مصاحبه با Stuti Sukhani

پروژه «چه اهمیتی دارد» دبی میلمن

پروژه مستمر دبی میلمن با عنوان «چه اهمیتی دارد» در سال سوم خود قرار دارد. این پروژه تلاشی برای درک زندگی درونی هنرمندان، طراحان و متفکران خلاق است. از هر شرکت‌کننده دعوت می‌شود به ده سوال یکسان پاسخ دهد و یک عکس غیرحرفه‌ای ارسال کند.

Stuti Sukhani: استراتژیست برند و طراح بصری

Stuti Sukhani یک استراتژیست برند و طراح ارتباطات بصری است که دنیاهای پیچیده‌ای را برای زندگی برندها در امروز و فردا می‌سازد. او همچنین یک هنرمند کلاژ، نویسنده‌ای مشتاق، خواننده‌ای گاه به گاه، غواصی جوانه زده و یک خیال‌پرداز حرفه‌ای است.

چه چیزی را بیشتر از همه در دنیا دوست دارید انجام دهید؟

هیچ چیز نمی‌تواند حس آرامش بیشتری به من بدهد جز اینکه وقت خود را با افرادی که دوستشان دارم بگذرانم – پیاده‌روی، گفتگو، صرف غذا یا حتی نشستن در سکوت با آنها. این کار قلبم را پر از قدردانی برای زندگی و روابطی که دارم می‌کند. هیچ چیز من را خوشحال‌تر نمی‌کند.

چیزهای دیگری که شادی زیادی به من می‌دهند: گوش دادن به آهنگ‌های مورد علاقه‌ام به صورت تکراری، یک کوکی شکلاتی نمکی، بودن در اقیانوس، یادگیری نحوه پخت و پز و ساختن کلاژ با دست‌هایم.

اولین خاطره شما از خلاقیت چیست؟

من همیشه به عنوان یک کودک چیزهای تصادفی جمع می‌کردم و آن را خزانه خود می‌نامیدم، که کلمه هندی برای گنج است. بطری‌های خالی از اطراف خانه، سکه‌ها، تصاویری که از مجلات بریده بودم، کارت‌های پرواز، صدف‌ها، سنگ‌ها، بسته‌بندی‌های آب‌نبات. این وسایل در کشوها و قفسه‌های اتاق من انباشته شده بودند و مادرم را دیوانه می‌کردند. اما این چیزی است که همیشه چشمانم را باز نگه داشته است – به دنبال الگوها، بافت‌ها و زیبایی‌های غیرمعمول.

گذراندن وقت برای توسعه راه‌های جدیدی برای دیدن همیشه مرا به سمت کشف مرزهای خلاقیتم سوق داده است. کنجکاوی ناشی از جمع‌آوری واقعاً این دیدگاه را تقویت می‌کند. در حالی که ممکن است امروزه به شدت جمع‌آوری نکنم، اما هنوز هم تلاش می‌کنم تا از طریق کاری که انجام می‌دهم در چیزهای اطرافم معنایی بیابم. این تمایل تغییر نکرده است. فقط رسانه تغییر کرده است.

بزرگترین حسرت شما چیست؟

من می‌توانم به راحتی به مسیری بروم که شامل «کاش می‌شد»، «باید می‌شد» و «می‌توانست» باشد، به خصوص با نگاه به گذشته. اما هر روز تلاش می‌کنم تا تشخیص دهم که تمام انتخاب‌هایی که کردم من را به امروز رسانده‌اند و به شکل‌گیری شخصی که هستم ادامه می‌دهند.

با این حال، فکر می‌کنم حسرت‌های من صرفاً تصمیماتی هستند که از روی ترس به جای کنجکاوی گرفته‌ام. من دارم به خودم یادآوری می‌کنم که کنجکاوی را انتخاب کنم.

چگونه بر دلشکستگی غلبه کرده‌اید؟

من دریافته‌ام که اجازه دادن به خود برای احساس دلشکستگی، به جای تلاش برای عبور سریع از آن، همیشه باعث می‌شود بعداً احساس بهتری داشته باشم. هر چیزی که باعث دلشکستگی من شده باشد، احساس کردن – و به اشتراک گذاشتن آن احساسات با افرادی که من را دوست دارند – به من کمک می‌کند تا احساس سبکی کنم.

چه چیزی شما را به گریه می‌اندازد؟

من گریه زیادی در مورد چیزهای نزدیک به قلبم نمی‌کنم، اما از زمانی که برای تحصیلات عالیه از خانه دور شدم و والدینم به آسیای جنوب شرقی نقل مکان کردند، هر بار که از آنها جدا می‌شوم، اشک‌هایم جاری می‌شود.

با این حال، غریبه‌ها در اینترنت می‌توانند با کوچکترین چیزها اشک به چشمانم بیاورند – یک دیدار دوباره منتظر مانده، دستاورد یک فرد کم‌شانس، برآورده شدن یک آرزوی آرام، اعمال مهربانی ثبت شده در دوربین. فکر می‌کنم چیزهای کوچک در زندگی از دور قدردانی بیشتری دارند. شاید به این دلیل که به من یادآوری می‌کنند که چقدر می‌توان زندگی روزمره را زیبا دید وقتی واقعاً به آن توجه می‌کنید.

چه مدت غرور و شادی از انجام کاری را حفظ می‌کنید؟

من در حال کار بر روی این هستم که بتوانم غرور و شادی ناشی از انجام کاری خوب را بدون تکیه بر آن به عنوان چیزی که توانایی‌هایم را تعریف می‌کند، در خود نگه دارم. من سعی می‌کنم دستاوردهایم را به عنوان بخشی از سفر ببینم، نه اثباتی از آن. اجازه دادن به عبور آنها باعث می‌شود احساس زمین‌گیرتر شوم، مرا برای آنچه در پیش است انگیزه می‌دهد و فضایی را برای شادی چیز بعدی باز می‌کند.

آیا به زندگی پس از مرگ اعتقاد دارید و اگر چنین است، چگونه به نظر می‌رسد؟

من بزرگ شده‌ام و به مکانی بالای ابرها اعتقاد دارم. من اغلب تصور می‌کنم که مردم ممکن است در آنجا چه گفتگوهایی داشته باشند. و گفتگویی که وقتی به آنجا رسیدم خواهم داشت – با پدربزرگم، با رنه ماگریت، با انید بلایتون. من آن را مکانی آرام و صلح‌آمیز، مکانی بی‌زمان با فضایی برای پرسه زدن تصور می‌کنم. تقریباً به عنوان تجسم دنیای ایده‌آلی که برای خودم تصور می‌کنم.

گاهی اوقات فکر می‌کنم که زندگی پس از مرگ کمتر به یک مقصد و بیشتر به احساس آشنایی مربوط می‌شود. دیداری نه تنها با مردم، بلکه با بخش‌هایی از خودمان که فراموش کردیم در حالی که هنوز روی زمین بودیم، از آنها بازدید کنیم.

از چه چیزی از خودتان بیشتر متنفر هستید؟

از اینکه بیش از حد درگیر افکارم می‌شوم و خودم را زیر سوال می‌برم متنفر هستم. دوست دارم گاهی اوقات بتوانم دیدگاهی بیرونی نسبت به خودم داشته باشم، تا بتوانم مکث کنم و فکر کنم تا از این چرخه خارج شوم.

از چه چیزی از خودتان بیشتر دوست دارید؟

من دوست دارم که بتوانم در بیشتر موقعیت‌ها خونسردی خود را حفظ کنم و اینکه تا حد زیادی واکنشی نیستم، بلکه با تفکر پاسخ می‌دهم.

مورد علاقه شما چه غذایی است؟

هر چیزی که خواهرم درست می‌کند. او در حال دنبال کردن زندگی در زمینه غذا و مهمان‌نوازی است و من از اینکه چگونه یک وعده غذایی را به چیزی فراتر از غذایی که در بشقاب است تبدیل می‌کند، شگفت‌زده شده‌ام. گرمی و شادی که به غذا می‌بخشد، آن را به یک وعده غذایی به یاد ماندنی تبدیل می‌کند.

به اشتراک بذارید!

دوره جامع و تخصصی آموزش طراحی لوگو

دوره تخصصی آموزش طراحی لوگو 

0:00
0:00