خوشنویسی و نقاشی در هنر اسلامی در قرون وسطی حضور فراگیر داشت و در تمام هنرها از جمله معماری و هنرهای تزئینی دیده میشود.
در دینی که تجسمهای تصویری به عنوان عمل شرک تلقی میشد، جای تعجب نیست که کلمه و نمای هنری آن به جنبهای مهم در هنر اسلامی تبدیل شود. مهمترین متن دینی در اسلام، قرآن است که به عنوان کلام خداوند باور میشود. نمونههای زیادی از خوشنویسی و نقشنوشتههای خوشنویسی که به آیات قرآن مرتبط هستند در هنرهای اسلامی وجود دارد.
اولین شکل خوشنویسی عربی خط کوفی است که به خاطر شکل زاویهدارش شناخته میشود. زبان عربی از راست به چپ خوانده میشود و فقط حروف صامت نوشته میشوند. جوهر سیاه در تصویر بالا از یک قرآن قرن نهم حروف صامت را برای خواننده مشخص میکند. نقطههای قرمزی که در صفحه قابل مشاهده است، حروف مصوت را نشان میدهند.
با این حال، طراحی خوشنویسی محدود به کتاب در هنر اسلامی نیست. خوشنویسی در انواع مختلف هنرها، مانند معماری، یافت میشود. برای مثال، داخل گنبد صخره (اورشلیم، حدود 691 میلادی) شامل نقشنوشتههای خوشنویسی از آیات قرآن و منابع دیگر است. همانطور که در اروپا در دوران قرون وسطی، سفارشهای دینی مانند آیات قرآنی ممکن است در اشیای دنیوی گنجانده شوند، به ویژه در سکهها، کاشیها و صنایع فلزی.
پیشنهاد مطالعه: هنر در زمان مغول ها
نقشنوشتههای خوشنویسی تنها مختص قرآن نبودند، بلکه شامل اشعار یا ثبت مالکیت و یا نذریات نیز میشدند. خوشنویسان در اسلام از احترام ویژهای برخوردار بودند که این امر اهمیت کلمه و معنای دینی و هنری در آن دوره را تقویت میکند.
نقاشی کتاب اسلامی
نقاشی دستنویس در دنیای اسلامی قرون وسطی در اواخر دوره به اوج خود در ایران، سوریه، عراق و امپراتوری عثمانی رسید. این هنر در مناطق مختلف شکوفا شد و از مجموعهای از منابع فرهنگی مختلف الهام گرفت.
تکامل نقاشی کتاب از قرن سیزدهم آغاز شد، زمانی که مغولها تحت رهبری چنگیز خان از دنیای اسلامی عبور کردند. پس از مرگ چنگیز خان، امپراتوری او میان پسرانش تقسیم شد و سلسلههایی تشکیل شد: یوان در چین، ایلخانها در ایران و هجوم طلایی در شمال ایران و جنوب روسیه.
ایلخانها
ایلخانها یک تمدن ثروتمند بودند که تحت حکومت خانهای کوچک در ایران توسعه یافت. فعالیتهای معماری شدت یافت، چرا که مغولها ساکن شدند اما هنوز آثار ریشههای کوچنشینی خود را حفظ کردند، مانند جهتگیری شمال-جنوب ساختمانها. در این دوره، سنتهای ایرانی، اسلامی و آسیای شرقی با هم ترکیب شدند و فرآیند ایرانسازی آغاز شد، که در آن ساخت و ساز مطابق با طرحهای از پیش established مانند مساجد با طرح ایرانی از سر گرفته شد.
هنر کتابسازی ایرانی تحت سلسله ایلخانها به وجود آمد و با حمایت اشراف برای نسخههای روشنشده بزرگ، مانند جامعالتواریخ اثر رشیدالدین همدانی، تقویت شد. نقاشی کتاب اسلامی در قرن سیزدهم اولین دوران طلایی خود را تجربه کرد، بیشتر در سوریه و عراق.
مینیاتورها
سنت مینیاتور ایرانی (نقاشی کوچک روی کاغذ) در این دوره توسعه یافت و تأثیر زیادی بر مینیاتور عثمانی ترکیه و مینیاتور مغولی هند گذاشت. از آنجا که نسخ خطی تزئینشده هنر دربار بودند و برای عموم دیده نمیشدند، محدودیتها در تصویرسازی انسان بسیار نرمتر بود و شکل انسانی به طور مکرر در این نوع هنر نمایش داده میشود.
تأثیرات واژگان بصری بیزانسی (رنگآمیزی آبی و طلایی، موتیفهای فرشتهگون و پیروزمند، نمادشناسی پارچهها) با انواع صورت مغولی که در پیشروی کتابهای قرن دوازدهم دیده میشد، ترکیب شدند. تأثیرات چینی در نقاشی کتاب اسلامی شامل پذیرش زودهنگام فرمت عمودی بود که به طور طبیعی برای یک کتاب مناسب است. موتیفهایی مانند گلهای صدتومانی، ابرها، اژدهاها و ققنوسها نیز از چین اقتباس شده و در تزئین نسخ خطی گنجانده شدند.
بزرگترین سفارشهای کتابهای مصور معمولاً شامل شاهکارهای شعر فارسی مانند شاهنامه بودند. در دوران حکومت صفویان در ایران (۱۵۰۱ تا ۱۷۸۶)، هنر تذهیب نسخ خطی به اوج جدیدی رسید. برجستهترین نمونه از این دوره شاهنامه شاه طهماسب است، نسخهای عظیم از حماسه فردوسی که بیش از ۲۵۰ نقاشی را در بر دارد.
مقامات و آلبومها
متون قرون وسطایی اسلامی به نام مقامات که توسط یحیی بن محمود الواسطی نسخهبرداری و مصور شده بودند، از نخستین کتابهایی بودند که مشابه کتابهای تصویری امروزی طراحی شدند. این آثار از نخستین متونی در هنر اسلامی بودند که زندگی روزمره را به تصویر میکشیدند، داستانهای طنزآمیز را روایت میکردند و چندان به سنتهای تصویری پیشین پایبند نبودند.
در قرن هفدهم، نوع جدیدی از نقاشی بر اساس آلبوم (مرقع) شکل گرفت. این آلبومها توسط مجموعهداران هنری گردآوری میشدند و شامل صفحات منفردی از نقاشیها، طراحیها یا خوشنویسیهای هنرمندان مختلف بودند؛ برخی از این صفحات از کتابهای قدیمیتر جدا شده و برخی دیگر به عنوان آثار مستقل خلق شده بودند.
نقاشیهای رضا عباسی نقش مهمی در این نوع جدید از هنر کتاب داشتند. این سبک معمولاً یک یا دو فیگور بزرگتر را به تصویر میکشید که اغلب زیبایان آرمانی را در محیطی باغگونه نمایش میدادند و از تکنیک گریزای (نقاشی با سایههای خاکستری) که پیشتر برای حاشیهنگاری پسزمینه استفاده میشد، بهره میبردند.
نسخ خطی مغولی و عثمانی
مغولان و عثمانیان هر دو نسخههای خطی مجللی از تاریخهای متأخرتر تولید کردند که شامل زندگینامههای خودنوشت امپراتوران مغول و تواریخ صرفاً نظامی فتوحات ترکها بود.
نقاشیهای چهره حکمرانان در قرن شانزدهم توسعه یافت و بعدها در ایران بسیار محبوب شد. پرترههای مغولی، که معمولاً به صورت نیمرخ ترسیم میشدند، با سبکی واقعگرایانه و بسیار دقیق طراحی میشدند، در حالی که بهترین نمونههای عثمانی به شدت سبکپردازی شده بودند. مینیاتورهای آلبومی اغلب شامل صحنههای پیکنیک، پرترههای فردی یا (بهویژه در هند) تصاویر حیوانات یا زیبایان آرمانی از هر دو جنس بودند.
از شاهکارهای تصویرگری نسخ خطی عثمانی، دو کتاب جشنها هستند: یکی مربوط به اواخر قرن شانزدهم و دیگری از دوره سلطان مراد سوم. این کتابها حاوی تصاویر فراوانی هستند و تأثیر قوی هنر صفوی را نشان میدهند، تأثیری که احتمالاً از طریق کتابهایی که در جریان جنگهای عثمانی–صفوی در قرن شانزدهم به دست آمده بودند، الهام گرفته شده است.