در دنیای پر از تصاویر و اطلاعات، طراحان به دنبال رویکردی متفاوت هستند. این رویکرد نه یک واکنش صرفاً زیباییشناسانه، بلکه یک انتخاب آگاهانه است: طراحی کمتر، برای دیده شدن بهتر. این انتخاب به سمت سادگی گرافیکی، سکوت در تایپوگرافی و استفاده از فضای خالی، راه را برای یک روش جدید در طراحی باز میکند؛ روشی کندتر، خواناتر و مسئولانهتر.
ما در محیطی غرق در نشانهها زندگی میکنیم. هر رابط کاربری، هر سطح و هر سانتیمتر مربع فرصتی برای انتقال پیام است – اغلب همهی پیامها به طور همزمان. این فراوانی بصری دیگر فقط یک روند نیست، بلکه واقعیتی است که با آن روبرو هستیم. و در این آشفتگی بصری دائمی، سوالی مطرح میشود: آیا طراحی گرافیک میتواند به طور ارادی خود را محدود کند؟
طراحی در سالهای اخیر به سمت منطق انباشتگرایی پیش رفته است. برای جلب توجه، باید «بیشتر» کرد: حروف درشتتر، رنگهای زندهتر، انیمیشنهای سریعتر. این مسابقه برای تاثیرگذاری فوری، آلودگی بصری ایجاد میکند که اثرات آن فراتر از ناراحتی ساده است. این امر باعث سردرگمی، تضعیف پیامها و خستگی چشم میشود.
سادگی گرافیکی به عنوان یک استراتژی برای شفافسازی ظاهر میشود، نه به عنوان یک زیباییشناسی از خلاء. حذف تزئینات غیرضروری، کاهش پالت رنگی، اولویتبندی محتوا – اینها حرکات سادهای به نظر میرسند، اما نیازمند دقت و هدفمندی بالایی هستند. طراحی ساده به دنبال فریب دادن نیست، بلکه به دنبال ایجاد فضا است. برای تصویر، برای کلمه، برای معنا.
این انتخاب بیاهمیت نیست. این بخشی از یک نوع اخلاق حرفهای است که در آن خوانایی بر جلوه و مسئولیتپذیری بر حجم اولویت دارد. در عصری که طراحان در طراحی محیطهای دیجیتال همهجا حاضر نقش دارند، این خویشتنداری داوطلبانه به یک عمل تبدیل میشود. پاسخی به تورم بصری، یک پیشنهاد متقابل در برابر سر و صدا.
اما سادگی به معنای زهد نیست. استودیوهایی مانند OK-RM، Studio Mut یا Bureau Brut نشان دادهاند که میتوان کم کرد، اما با شدت. فضای خالی، وقتی به درستی فکر شود، گویا میشود. یک تایپوگرافی که در جای مناسب قرار گیرد، یک سکوت در ترکیببندی، یک رنگ کنترلشده میتواند تأثیر بیشتری نسبت به فوران جلوهها داشته باشد. هدف تضعیف طراحی نیست، بلکه پالایش آن است.
این همچنین مستلزم یک زمانبندی متفاوت است. در حالی که تصاویر امروزی باید سریع و قوی ضربه بزنند، طراحی ساده ریتمی کندتر را پیشنهاد میکند که برای خواندن، تأمل و درک مناسبتر است. این کندی خود یک مقاومت است، راهی برای گفتن اینکه همه چیز نباید فوری باشد، که توجه شایسته احترام است.
در این دیدگاه، طراح کمتر یک جواهرساز جلوه و بیشتر یک معمار فضای بصری است. او برای به دام انداختن طراحی نمیکند، بلکه برای سازماندهی طراحی میکند. او نفس میگیرد. او در فضاهای خالی فکر میکند. او میپذیرد که همه چیز را نگوید، همه چیز را نشان ندهد. و در دنیایی پر از اشباع، این خویشتنداری یک لوکس است – لوکسی از وضوح.
طراحی ساده یک سبک نیست. این یک موضع است. روشی برای طراحی با صرفهجویی، اما با معنا. هدف آن خاموش کردن نیست، بلکه بهتر شنیده شدن است. این با طراحی بیانگر یا جسورانه مخالفت نمیکند، بلکه به سادگی یادآوری میکند که یک طراحی خوب میتواند طراحی ظریف، سنجیده و آرام نیز باشد. و گاهی اوقات، چیزی که یک تصویر کم دارد، یک عنصر دیگر نیست، بلکه یک فضای کمتر است.